با تو تموم شد خستگیم

نمی تونم بگن این سخت ترین و پرحجم ترین امتحان دوران تحصیلم هست اما چون بیش از نیمی از وقت مفیدم صرف کار می شه به خاطر وقت کم ، می تونم بگم بیشترین فشردگی درسی رو داره برام ...

انگار حالا حالا ها خواب به چشمام نمی خواد بیاد ... خوبه ولی فردایی هم در راهه و مهمترین چیز برای من این روزا توی انجام کارام اینه که از امروز چیزی به فردا نیاندازم ... حتی اگه اون خواب باشه ....

هوا خنک شده .... یه نم بارون اول تابستون رو مثل بهار کرده .... بوی نم بارون با خنکای نسیم جای خالی تو رو فریاد می زنه ... حتما خوابیدی فرشته من ...

لطمات مهلکی که اتفاقات چند روز گذشته به اعتقادات سیاسی و اجتماعی من وارد کرد به این نتیجه رسونده منو که دنیای کوچیک و پاک وعاشقونه خودم رو نگهداری کنم ... چیزی که این روزها برام ثابت شد اینها تنها حقیقت مانای زندگیم هستن .... تو .... بهترین و تنها دلیل امن خاطر منی ... دلم می خواد دلم رو از هرچی غیر توست خالی کنم ... می خوام خوب درسمو تمام کنم .... خوب ورزش کنم ... خوب بخوابم ... خوب بنوازم و آواز بخونم ... دوباره بارون رو عمیقا دوست داشته باشم و نفس بکشم ... خوب سکوت کنم .... چون تو تنها دلیل منی و برای تو خوب من جز خوب بودن راهی نیست .... تو تمام هویت من ....

 

تو با منی

هرجا برم

مهر تو بند جونمه ....

عشقت نمی ره از سرم

تو پوست و استخونمه...

یه دم اگه نبینمت

یه دنیا دلتنگت می شم

نگاه دریایی تو

آبیه روی آتیشم

واست دلم ؛ واست تنم ؛ واست تمام زندگیم

با تو دوباره من شدم

با تو تموم شد خستگیم ...